دقیقا یادم نمی آید کی دچار این مرض شدم! اسمش را گذاشته ام اختلالات متمرکز! (تمرکز در جهت عدم تمرکز شاید) هر جمله ی جدید که مکی آید، جمله ی قبلی از یادم رفته! شاید به نوعی "طوفان ذهنی" است!
***
به جنبش های دانشجویی نگاه کنید! جنبش های دانشجویی ایران را به هیچ عنوان نمی توان شاخصه ی اعتراض نامید! من به شخصه ندیده ام که هیچ کدام از دانشجویان سردم دار اعتراض (!) به مواد مخدر و یا انحرافات جنسی تمایل داشته باشند و این همان چیزی است که ساخته می شود بلکه خفه شود!
اشتباه این دوستان زمانی رخ می دهد که می خواهند حرف مردم را بزنند. آیا در موهومات خویش گمان می برند که دولت چیزی به غیر از توده ی مردم است؟ کسی می تواند به من بگوید اعتراض آنها واقعا به چیست؟
حتی می توانم به جرات بگویم که جنبش دانشجویی چیزی نیست جز یکی از محصولات دولتی تا کسی در این میان زخمی نشود، جز کسانی که فی الواقع باور دروغ را داشته باشند که معترض اند!
هیچ گاه شاهد نبوده ایم که جنبش های دانشجویی ارزش های طبقه ی مولد خود (بگیریم متوسط) را به چالش بکشد! آن ها همیشه بر نقطه ی فوکوس متمرکز می شوند! پس انتظار دارید چه چیزی عوض شود؟
***
آن چیزی که از دانشجویان هنر بیشتر شایع است ، سر و وضع عجیب و غریب آن هاست ! من این را مخرب تر می بینم تا جنبش های اخته ی دانشجویی. از قدیم هم رسم بوده که بگویند "هنری ها از سیاست بارشان نیست" ، راست هم می گویند دانشجویان هنر کمتر پیش می آید که با رییس جمهور مشکل داشته باشند، مشکل آنها با بقال سر کوچه است. و این تا حدودی به نظر من ستودنی است! حالا از فردا نبینم که رفقا دارند به زور این ها را به هم لینک می کنند! این ها هیچ وقت گرد هم جمع نمی شوند چرا که ریسمان الهی ندارند!
***
به جنبش های دانشجویی نگاه کنید! جنبش های دانشجویی ایران را به هیچ عنوان نمی توان شاخصه ی اعتراض نامید! من به شخصه ندیده ام که هیچ کدام از دانشجویان سردم دار اعتراض (!) به مواد مخدر و یا انحرافات جنسی تمایل داشته باشند و این همان چیزی است که ساخته می شود بلکه خفه شود!
اشتباه این دوستان زمانی رخ می دهد که می خواهند حرف مردم را بزنند. آیا در موهومات خویش گمان می برند که دولت چیزی به غیر از توده ی مردم است؟ کسی می تواند به من بگوید اعتراض آنها واقعا به چیست؟
حتی می توانم به جرات بگویم که جنبش دانشجویی چیزی نیست جز یکی از محصولات دولتی تا کسی در این میان زخمی نشود، جز کسانی که فی الواقع باور دروغ را داشته باشند که معترض اند!
هیچ گاه شاهد نبوده ایم که جنبش های دانشجویی ارزش های طبقه ی مولد خود (بگیریم متوسط) را به چالش بکشد! آن ها همیشه بر نقطه ی فوکوس متمرکز می شوند! پس انتظار دارید چه چیزی عوض شود؟
***
آن چیزی که از دانشجویان هنر بیشتر شایع است ، سر و وضع عجیب و غریب آن هاست ! من این را مخرب تر می بینم تا جنبش های اخته ی دانشجویی. از قدیم هم رسم بوده که بگویند "هنری ها از سیاست بارشان نیست" ، راست هم می گویند دانشجویان هنر کمتر پیش می آید که با رییس جمهور مشکل داشته باشند، مشکل آنها با بقال سر کوچه است. و این تا حدودی به نظر من ستودنی است! حالا از فردا نبینم که رفقا دارند به زور این ها را به هم لینک می کنند! این ها هیچ وقت گرد هم جمع نمی شوند چرا که ریسمان الهی ندارند!
۲ نظر:
وقتی وی گویی اخته پس مشکل جنسی هم وجود نخواهد داشت راجع به دانشجویان هنری هم چون در جنبش دانشجویی نیستند می توانند اخته نباشند پس چون می توانند اخته نباشند پس .... واسه ی همین گل و بلبل است همه چیز از اینکه بعد مدتی نوشتی خوشحالم
این آواز
از دهان و گلویی می آید
دهانی بازمانده!
هوای سوخته از پنجره ی جلویی تا انتهای خانه
دست می زند
بر تنِ مردگان
"رويابيني هاي مريم پاليزبان"
در
وبلاگ "هنر آزاد"
با سپاس
ارسال یک نظر