برای کسانی که اطلاع ندارند

اخیرا نیروی انتظامی اقدام به دستگیری کسبه ی خرده پای مواد مخدر کرده! این عمل را در تلویزیون جار می زند و جالب این جاست که ظاهرا خانواده ها از نیروی انتظامی حمایت می کنند که جان فرزندانم نوباوه ی شان را از دست اژدها نجات داده است. جدی یکی بیاید برای من توضیح بدهد اژدها کجاست؟

کاسب مواد مخدر مگر چه کار می کند به غیر از تجارت؟ ظاهرا در جامعه ی ما تعاریف واژگون شده اند! آن که برای سخنرانی خود ثانیه ای پول می گیرد، کاری جز خود فروشی می کند؟ واقعا تفاوت خود فروشی سخنران و تجارت کاسب در چیست؟ اگر کاسب پشت بسته های شیشه ی خود برند آدیداس بزند، آیا باز هم مواخذه می شود؟

مجری برنامه با مادری که پسرش معتاد است مصاحبه می کند، مادر می گوید که خداوند ریشه ی اینها (کسبه) را بسوزاند و جالب این جاست که این برنامه از صدا و سیمای خانواده پرست پخش می شود! این مادر برای جگر گوشه ی خود مگر چه کار کرده؟

جالب این جاست که مشروبات الکلی که عموما از طریق رسانه ها ی جمعی تبلیغ می شوند و به عنوان کالای تولیدی کمپانی های عظیم سرمایه داری به خورد ملت های شرق و غرب می روند در همین خانواده هایی که از دستگیری کسبه خوشنودند دارای جایگاه ویژه ایست و حتی مشاهده می شود که برخی از افراد در اطراف شیشه ی ابسلوت خود هاله ی مقدس می کشند! در حالی که تا بحال هیچ وقت تبلیغ هرویین بر هیچ بیلبوردی در جهان مشاهده نشده! البته این خود شگرد سرمایه داری است تا نذورات ریخته شده بر پای بت مواد مخدر را جمع کند در حالی که وانمود می کند که این عملش حافظ بنیان خانواده هاست

حال دوباره برگردیم به کاسب پارک محلمان. او نماد وانمودگی ناخودآگاه جامعه است! او می گوید نمی داند که چه شد به این راه کشیده شد! قضیه بسیار ساده است! کسی به او یاد نداده که چگونه خود را مخفی کند که رییس، او را بر سر شیفت کاری خود ببیند و هم وقتی قرار شد رییس آرتیست بازی در بیاورد، پیراهن خونی خود را به رییس بدهد، حالا هی بگویید که من مخالفت می کنم، حق دارید، کسی به شما تفکر یاد نداده