۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۸, سه‌شنبه

حکم اعدام
وقتی که نمی توانید حکم اعدام را عوض کنید، پس باید زندگی خود را تغییردهید. بی تردید زندگی بیش از چیدمان ثابت ها و متغیرات نیست. ولی "اجزای متغیر" تا زمانی که ثابت نشوند، لذت بخشند غافل از اینکه این "اجزای ثابت " هستند که تغییرات را در معرض تجربه (تثبیت) قرار می دهند. تجربه ی استفاده از وسایل "جدید تر" برای ما جالب است و آن ها را در زمره ی "ابزار" خود قرار می دهیم تا بگوییم " احساس بهتری داریم" این همان احساس رکود انسان فرداست
وقتی کسی مرتکب "قتل" می شود، ( اگر نگوییم که قتل، خود یک امر ثابت بوده) یک "ثابت" را از معادلات روزمره (رفقا بخوانند دیالکتیک تاریخ!) حذف کرده و یا به بیانی دیگر یکی از مهره های ثابت اجتماع را از میان برداشته. ما تحمل این به هم ریختگی را نداریم، پس قاتل را از صحنه حذف می کنیم و اسم این عمل را اعدام می گذاریم. سپس سوار مترو می شویم تا به موقع به خانه برگردیم چون اگر به موقع به خانه نرسیم نمی توانیم کرايه ی خانه را به موقع به صاحبخانه پرداخت کنیم و این عذر موجهی برای شانه خالی کردن از مسئولیت پرداخت کرایه ی منزل در موعد مقرر نیست چرا که صاحب خانه هیچ ارتباطی ما بین خود و دلایل دیر رسیدن کرایه ی ماهانه به دستش نمی بیند و به راحتی می تواند مستاجر را از صحنه ی زندگی خودش پاک کند
شب به موقع به خانه میرسیم و می خواهیم نوشته ی جدیدمان را در کامپیوتر "ثبت" کنیم تا آن را زمانی برای وبلاگمان پست کنیم و تمام این اتفاقات به صرف ثبوت "ابزار" جدید برای ما امکان پذیر شده است
حال تصور کنید که در بازگشت از مراسم، مترو دیر برسد و یا در هنگام تایپ این نوشته حادثه ای رخ دهد که موجبات اختلال در این پروسه را فراهم کند. چه باید بکنیم؟
من در اینگونه مواقع "حکم اعدام" را برای عامل انسانی پشت ابزار صادر می کنم. آن هم اولین عامل انسانی. او باید از صحنه ی این ماجرا پاک شود حال به هر شکل ممکن. اگر عوامل انسانی بالا دستی مقصر اصلی باشند برای من نباید مهم باشد چرا که من ارتباطی با آن ها ندارم. فک متصدی بانک را خورد می کنم. با راننده ی مترو گلاویز می شوم و یا لگدم را به صورت مامور کشیک شبانه ی برق محل حواله می کنم . چرا که تا حالا ندیدم یک راننده تاکسی از من کرایه ی مسیر را نخواهد

۹ نظر:

ناشناس گفت...

آقا من حکم اعدام رو نمی تونم عوض کنم زندگی خود را هم! با همه ی اینهااعدام هم نمی تونم بکنم ، پس بهتر اعدام شم، نه؟

ناشناس گفت...

این پروسه حد اقل برای من صدق می کنه ! و فکر می کنم که برای دیگران نیز هم

ناشناس گفت...

همه مون گردنمون گل داره رفيق

subject گفت...

از نقطه نظر من حکم عاقلانه حذف عامل ثابت است ء هر اقدام دیگر ی خود محکوم می شود به همان نارسائی قبلی ء قبول می کنم که این امکان پذیر نیست ء ولی معقول است پس می شود امکان پذیر باشد ء چگونه ؟

پدرام بالداری گفت...

آن ها را در زمره ی "ابزار" خود قرار می دهیم تا بگوییم " احساس بهتری داریم" این همان احساس رکود انسان فرداست

حتی این جمله نمی دونم چرا منو یاد ریموند ننداخت
هر جند که ما چون از قبل می دونیم نباید بگیم که احساس بهتری داریم نمی گیم
چون اگه بگیم پس یک چیز خوب پیدا کرده ایم
بنابراین اوضاع کلی بهم می ریزد مخصوصا مساله ی حیاتی دیالیکتیک یا دیالیکتیک حیاتی یا حیات دیالیکتیکی کلا
هر چند می دونم که اون جمله هیچ ربطی به ریموند نداشت ها - اما بدبخت وقتی می گه که حالمان خوب است دهنش را با خاک یکسان می کنند - اما نگران نباش تو که ریموند نیستی تو شاپور شاخداری
و من پدرام بالدار-ی یا شم رفاقتی و بخاطر قافیه جا انداختم

ناشناس گفت...

دسته تبرنامه شماره ۸ را بخوانيد
دسته تبرنامه شماره ۸ را بخوانيد
دسته تبرنامه شماره ۸ را بخوانيد
دسته تبرنامه شماره ۸ را بخوانيد
دسته تبرنامه شماره ۸ را بخوانيد
دسته تبرنامه شماره ۸ را بخوانيد

ناشناس گفت...

من با اعدام موافقم
چون انرژی عسته ای حق مسلم ماست
از ماست که بر ماست
از ماست به سالاد!
از سالاد به عقابی پر و بال بیاراست
داس

ناشناس گفت...

خبر فوق العاده از کاشان ..... با وروود احمدی نژاد به کاشان قرار بر این شد که نشستی (به اصطلاح) صمیمی در تالار آزادی این دانشگاه به منظور سخنرانی آقای زاهدی تشکیل شود ... علیرضا ولیان (دبیر انجمن اسلامی) در هنگام زمان پرسش به جناب آقای زاهدی رو کرده و جمله ای را با مضمون " دولت نهم گوی سبقت را در ایجاد خفقان ، از دوره ی پهلوی ربوده" بیان کرد که موجب اغتشاش در سخنرانی ایشان شد. و تا لحظاتی جلسه ی سخنرانی به محل درگیری لفظی ما بین دانشجویان پروتز و هواداران دولت بود ..... وضعیت انظباطی ولیان اکنون در موقعیت مطلوبی نمی باشد و نهاد رهبری این دانشگاه از ایشان شکایت کرده

shapoor.shakhdar گفت...

جناب آقای دانشجوی کاشان! ... محترمانه از شما تقاضا می کنم که پیام های پوپولیستی- سیاسی خود را در اینجا نکوبید که مطمئنا پیدایت می کنم و فکت را خورد خواهم کرد