۱۳۸۷ آبان ۱۸, شنبه

رسانه ات را آب بکش

.

ارایه ی بلیط نشانه ی شخصیت شماست

لازم نیست یادآوری کنم که این روز ها، (حتی از روز های قبل) همه چیز رسانه است. همه ی اشیا رسالتی دارند تا کد ها را مخابره کنند (به عبارتی هر آبجکتی، مبیّن سوژه ی خود است). شما هر کاری می کنید منظوری دارید! شما لباس خود را "انتخاب" می کنید. چیزی به اسم "امکانات موجود" بی معنی است! اگر لباسی برای انتخاب ندارید، منظورتان این است که "پول ندارم! ". شما مزخرفی به نام سلیقه ندارید! "سلیقه" را ساخته اند تا روی دهنتان چسب بچسبانند! مُرده ی آدمهایی هستم که می گویند : من و فلانی اختلاف نظر نداریم، اختلاف سلیقه داریم . اگر سلیقه از مغزتان نیست پس از کجایتان آمده این "سلیقه" ی لامصّب؟

فرهنگ به شما می آموزد که وقتی زنی در جمعتان هست از به کار بردن الفاظ "رکیک" خودداری نمایید. این دقیقا یعنی اینکه شخصیت آن زن دقیقا هم ارز همان لفظ " رکیک " است! فرهنگ به شما می آموزد که درست رانندگی کنید و من هم به شما می گویم که درست رانندگی کنید! ولی فرهنگ جریمه (شخص) راننده را در مقابل تخلف(شخص ) راننده در نظر گرفته و من حقوق (عمومی) دیگران را به شما گوشزد می کنم! آیا سخت است که لحظه ای فکر کنید که این یک پیام اخلاقی نیست و فقط مجموعه ای حقوق انسان هاست!؟

به یک کارگر ساده با حقوق مکفی نیازمندیم

"حق" امتیازی نیست که به شما داده شود، شما قبل از اینکه باشید، محقّ هستید! لحظه ای به حقوق خودتان فکر کنید (توجه داشته باشید که از ضمیر جمعی استفاده می کنم نه ضمائر فردی) "حقوق" حتی قبل از اینکه مورد فکر واقع شوند ، وجود داشته اند! همه چیز حق همه است! درک این جمله نباید اینقدر سخت باشد که به خاطر آن دفتر و دستکی به نام "عدالت خانه" وجود داشته باشد.

تا وقتی "حق" گرفتنی باشد، هرکس برای خود باید به فکر وکیل باشد! (هیچ توجه کرده اید که باتوجه به مطلب بالا –بلیط- و جمله ای که الان خواندید، تعداد وکیل های جهان باید برابر تعداد آدمها باشد؟ چرا که هیچ وکیلی نمی تواند وکالت دو شاکی مجزا را به عهده بگیرد) . اصلا باورم نمی شود که برای دفاع در برابر هر چیزی باید دهان را باز کرد! مسخره است ! شبانه روز داریم برای چیز هایی که "حقّمان" است می جنگیم! بالاخره یا حقمان هست یا نیست! اگر هست، پس چرا بجنگیم؟ اگر نیست پس چرا بجنگیم؟

می جنگیم چون همه می دانیم که چه بلایی سرمان می آید! چون هم انحصار طلبان می دانند که چه غلطی می کنند و هم محقّان می دانند که ازشان سوءاستفاده می شود! پس همه می دانند که دارند چه کار می کنند و بابت هر کارشان منظور دارند!

ایران را مدرسه کنیم، حتی شما دوست روشنفکر عزیز

آیا واقعا احتیاجی به بیان حرفهای بالا بود؟ آیا واقعا لازم است که راجع به تاویل های مختلف بحثی شود؟ آیا هنوز هم مرز ها معلق اند؟ آیا هنوز هم اخلاق ماورایی را سرمنشا سعادت می بینید؟ آیا هنوز هم فکر می کنید که بهتر است راجع به چیزی "پیش قضاوت" نکنید؟ خوب پس احتمالا مشکل از من است! به گیرنده های خود دست بزنید!

۵ نظر:

ناشناس گفت...

به به حاج آقا شاخدار... منهای اسانس امریکایی "فرم همون محتواست" که در این متن داشت خدایی می کرد مابقی دهه ی شصتیاتت قابل هضم بود!

ناشناس گفت...

استاد شاخدار
حروف شما بسیار صحیح اما ....
واضح نیست والا!
می شود گفت غلط بود یا درست بود اما کامل نبود که معلوم شود به کار می آید یا نه ! یا شاید مشکل از گیرنده است.

ناشناس گفت...

حالا چرا شاخدار؟!

shapoor.shakhdar گفت...

به رونوشت ها: محتوا فرم را می سازد و ایده آل محتوایی است که به یک فرم کامل تبدیل شده!

به تنها : قبول دارم! وضوح به دلیل عصبانیت رانژه شده!

به اهور: چون من فهمیدم که شاخ دارم! شما کی می فهمید؟

ناشناس گفت...

حاج آقا شاخدار اینا مغلطه بود یا سفسطه؟
حاجی همین کارا رو میکنی که ....1000 وبلاگ....بسیج....نهاد.... است!