۱۳۸۷ اسفند ۲۳, جمعه

هشت مارس


.
.
.




۳ نظر:

ناشناس گفت...

dast marizad dwaash

ناشناس گفت...

و ميشناسي مرا.

شفق گفت...

آقا عجب جالبه. ياد معلم تربيتي مدرسه ي راهنماييم افتادم! آخه اونم عين گوله آتيش ته يه موشك از اين راهرو به اون راهرو از اين كلاس به اون كلاس در حركت بود و بچه ها رو سخت ارشاد مي كرد